معاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122220220622Transcendental Theosophy: Political Epistemologyحکمت متعالیه معرفت شناسی سیاسی1161292610.22034/nrr.2022.12926FAمحمدپزشگیدانشیار، گروه فلسفه سیاسی، پژوهشکده اندیشه و علوم سیاسی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ایران.Journal Article20220228معرفت شناسی سیاسی در پی معرفی شیوههای کسب معرفت درباره پدیدههای سیاسی است. این مقاله میکوشد با استفاده از آموزههای حکیمان متعالیه راههای شناخت این نوع از پدیدهها را بررسی کند. منظور از پدیدههای سیاسی در اینجا مفاهیم، سازهها و کنشهایی هستند که در آن سازهها روی میدهند. مدعای نویسنده آن است که پدیدههای سیاسی برساختهایی میباشند که از مفاهیم عینی و حقیقی الگو برداری شدهاند. در حکمت متعالیه معرفت تنها زمانی حاصل میشود که واقعیت معلوم در نزد نفس حاضر شود. از این رو نحوه حضور پدیدههای سیاسی نزد نفس از دغدغههای این مقاله است. برای این منظور از روش تحلیل فلسفی مطابق با معیارهای حکمت متعالیه استفاده میشود. از نتایج این مقاله آن است که در صورت اثبات مدعای مقاله نظریه عمومی معرفت در حکمت متعالیه به اثبات میرسد که بر اساس آن راه کسب معرفت در مفاهیم بشری اعم از مفاهیم عینی و برساختی یکسان است. از دستاوردهای مهم این مقاله برای فلسفه علوم انسانی آن است که امکان طراحی بنیانهای فلسفی علوم انسانی بر اساس آموزههای حکمت متعالیه فراهم میآید.معرفت شناسی سیاسی در پی معرفی شیوههای کسب معرفت درباره پدیدههای سیاسی است. این مقاله میکوشد با استفاده از آموزههای حکیمان متعالیه راههای شناخت این نوع از پدیدهها را بررسی کند. منظور از پدیدههای سیاسی در اینجا مفاهیم، سازهها و کنشهایی هستند که در آن سازهها روی میدهند. مدعای نویسنده آن است که پدیدههای سیاسی برساختهایی میباشند که از مفاهیم عینی و حقیقی الگو برداری شدهاند. در حکمت متعالیه معرفت تنها زمانی حاصل میشود که واقعیت معلوم در نزد نفس حاضر شود. از این رو نحوه حضور پدیدههای سیاسی نزد نفس از دغدغههای این مقاله است. برای این منظور از روش تحلیل فلسفی مطابق با معیارهای حکمت متعالیه استفاده میشود. از نتایج این مقاله آن است که در صورت اثبات مدعای مقاله نظریه عمومی معرفت در حکمت متعالیه به اثبات میرسد که بر اساس آن راه کسب معرفت در مفاهیم بشری اعم از مفاهیم عینی و برساختی یکسان است. از دستاوردهای مهم این مقاله برای فلسفه علوم انسانی آن است که امکان طراحی بنیانهای فلسفی علوم انسانی بر اساس آموزههای حکمت متعالیه فراهم میآید.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_12926_69a588f70adf824c3398e9693b9378d3.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122220220622A comparative study of Javadi Amoli anthropological principles and humanistic approach and its role in the formation of self-concept.بررسی مقایسه ای مبانی انسان شناختی جوادی املی و رویکرد انسان گرایی ونقش آن در شکل گیری خودپنداره17351361210.22034/nrr.2021.45378.1068FAزهرا ساداتپورسید اقاییاستادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد، تهران، ایران.معصومهاسمعیلیاستاد، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه، تهران، ایران.Journal Article20220311The purpose of this article is to explain the effect of anthropological foundations of the school of humanism on the definition of self-concept and comparison with self-concept based on the anthropological foundations of Javadi Amoli and content analysis. Theorists believe that ideological beliefs based on human knowledge of their nature play an essential role in the formation of self-concept. Conventional schools of psychology, which are mainly based on the foundations of humanism, consider only three physical, social, and psychological dimensions for self-concept, which is the material perception of man. This type of self-concept changes depending on the environment. Instability of self-concept leads to lack of mental health. In Javadi Amoli anthropology, self-concept is defined in four dimensions of relationship with self, God, others and nature and in two levels of transcendent and lower evolution. The low level of self-perception is the similarity of these two approaches, but its distinguishing feature is the self-perception at the transcendent level, which is formed based on nature and creates a divine, inner and stable self-concept and maintains mental health.هدف این مقاله تبیین تاثیر مبانی انسان شناختی مکتب انسانگرایی بر تعریف خودپنداره و مقایسه با خودپنداره مبتنی بر مبانی انسان شناسی جوادی آملی و به روش تحلیل محتواست. نظریه پردازان، معتقدند باورهای ایدئولوژیک که بر اساس شناخت انسان از ماهیت خود است، نقش اساسی در شکل گیری خودپنداره دارند. مکاتب رایج روان شناسی که عمدتا مبتنی بر مبانی انسانگرایی هستند برای خودپنداره صرفا سه بعد جسمانی، اجتماعی و روان شناختی را در نظر می گیرند که ادراکی مادی از انسان است. این نوع خودپنداره وابسته به محیط تغییر میکند. عدم ثبات خودپنداره عدم سلامت روان را دنبال دارد. در انسان شناسی جوادی آملی، خودپنداره در چهار بعد ارتباط با خود، خدا، دیگران و طبیعت و در دو سطح تحولی متعالی و نازل تعریف می شود. سطح نازل ادراک خود وجه تشابه این دو رویکرد است اما وجه ممیزه آن، ادراک خود در سطح متعالی است که مبتنی بر فطرت شکل می گیرد و خودپنداره ای الهی، درونی و پایدار را ایجاد می کند و سلامت روان فرد را حفظ می کند.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_13612_aa558842f5667ecb20c18d1af17ed8e4.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122220220622Outsourcing and esotericism in worship from the perspective of Rumi and Khajeh Abdullah Ansariظاهر گرایی و باطن گرایی در عبادت از منظر مولانا و خواجه عبدالله انصاری37521292510.22034/nrr.2022.12925FAعظیمحمزئیاندانشیار، گروه عرفان اسلامی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.محمودشیخاستادیار، گروه ادیان و عرفان، دانشکده الهیات، دانشگاه تهران، تهران، ایران.رودابهخاکپورمربی، گروه عرفان اسلامی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.Journal Article20220226Man, a believer in the unseen world, always seeks to express his servitude and servitude to the realm of God, which is the unseen of the unseen and the hidden treasure, and to create the breadth of servitude to the realm of the world in various ways. In the mystical view, worship has a deep meaning and concept that penetrates from the appearance of the Shari'a to the interior but also to its interior and wills the lips. In this article, with an analytical method, we examined the outward and inward position of acts of worship from the perspective of Khajeh Abdullah Ansari and Rumi. This study shows that Khawaja Abdullah paid special attention to the appearance of worship and Shari'a, but did not stop there; Rather, he has made the attainment of divine perfections and adornment with moral virtues the greatest goal of worship. Rumi, according to his mystical teacher, states that the seeker and seeker of the Almighty must go beyond the appearance of worship and reach the inside of deeds. He considers the purpose of performing acts of worship to reach the status of discovery and intuition.انسان مومن و معتقد به عالم غیب، همواره درپی آن است که عبودیت و بندگی خود را نسبت به ساحت خداوندی که غیبالغیوب و کنز مخفی است، ابراز نموده و به انحاء گوناگون عرض بندگی به ساحت جهان آفرین نماید. در نگاه عرفانی، عبادت دارای معنی و مفهومی عمیق است که از ظاهر شریعت به باطن بلکه به باطنهای آن رسوخ کرده و لبِّلباب را اراده مینماید. در این مقاله با روش تحلیلی، به بررسی جایگاه ظاهر و باطن اعمال عبادی از منظر خواجه عبدالله انصاری و مولانا پرداختیم. این پژوهش نشان میدهد که خواجه عبدالله به رعایت ظاهر عبادت و شریعت توجه خاصی کرده، ولی در این مرتبه توقف ننموده است؛ بلکه رسیدن به کمالات الهی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی را بزرگترین هدف عبادت قرار داده است. مولانا نیز با توجه به مشرب عرفانیاش، بیان میکند سالک و طالب حق تعالی، باید از ظاهر عبادت عبور کرده و به باطن اعمال دستیابد. وی هدف از انجام اعمال عبادی را رسیدن به مقام کشف و شهود میداند. به عبارتی هدف غایی و نهایی از انجام اعمال عبادی را استغراق و بیهوشی در محبوب و معشوق ازلی که نهایت سیر و سلوک عرفانی نیز رسیدن به آن بوده؛ میداند.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_12925_22effa7e06a9056d141b8c5bf660d2ca.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122220220622Comparison of moral motivation in the thoughts of Allama Tabatabaei and McNaughtonمقایسه انگیزش اخلاقی در اندیشههای علامه طباطبایی و مکناتن53671291910.22034/nrr.2022.12919FAمحمد مهدیشمسیاستاد مدعو، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران.0000-0001-7310-1951محمدرضاضمیریدانشیار، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.Journal Article20220216The comparison of the thoughts of Allama Tabatabaei and McNaughton concerning the moral motivation can be conducted in two domains, i.e. origin of motivation and the internality and externality of the sources of motivation. In the domain of the origin of motivation, McNaughton only refers to the situation of the action and personal understanding of it while Allama highlights three factors of attention to worldly benefits, attention to otherworldly benefits and acquisition of divine satisfaction and he has also reduced the person’s understanding of the situation into one of these three factors. The point that deserves to be reflected in the the approach of McNaughton is his negligence of religion and the ethics/ religion relationship; what is undeniable in the perspective of Allama. In the domain of internality or externality of the sources of the moral motivation, one should mention the point that Allama considers the sources of motivation to be external, because paying attention to the worldly benefits, attention to the otherworldly benefits and acquisition of divine satisfaction are objectives that lie outside the human existence; but McNaughton believes that the person’s understanding of the situation is based on his internal motive.مقایسه اندیشههای علامه طباطبایی و مکناتن در زمینهی انگیزش اخلاقی در دو حوزه یعنی منشا انگیزش و درونی یا بیرونی بودن منابع انگیزش قابل ارزیابی است. در حوزه منشا انگیزش مکناتن تنها به موقعیت انجام فعل و درک شخص در آن موقعیت اشاره میکند واین در حالی است که علامه به سه مؤلفه یعنی توجه به فواید دنیوی، توجه به فواید اخروی و جلب رضایت الهی اشاره نموده و درک شخص در موقعیت رانیز به یکی از این سه مؤلفه برمیگرداند. نکته قابل تامل در رویکرد مکناتن، عدم توجه او به دین و رابطهی اخلاق با دین است؛ امری که در دیدگاه علامه قابل انکار نیست. در حوزه درونی یا بیرونی بودن منابع انگیزش اخلاقی نیز بایستی به این نکته اشاره کرد که علامه منابع انگیزش را بیرونی میداند چراکه توجه به فواید دنیوی، توجه به فواید اخروی و جلب رضایت الهی اهدافی خارج از وجود انسان هستند؛ اما مکناتن معتقد است که درک شخص در موقعیت بر اساس انگیزه درونی وی اتفاق میافتد.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_12919_813fc6c3fb8ab81a7e696ad402746bca.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122220220622Sociological explanation of the Holy Quran approach in controlling deviationتبیین جامعه شناختی رویکرد قرآن کریم در کنترل کجروی69871361110.22034/nrr.2021.42495.1032FAمحمدمهدویاستادیار، گروه فقه و حقوق اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.0000-0002-6644-1082زینباحمدپوردانشجوی کارشناسی ارشد، گروه معارف اسلامی، دانشکده الهیات و علوم اسلامی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.Journal Article20220222This study seeks to present Islamic propositions in the form of sociological concepts and reach a final conclusion in the form of a view attributed to the teachings of the Qur'an about the control of perversion. The main question is that "a social view attributable to the teachings of the Qur'an about According to this research, the Holy Quran starts the strategies of controlling deviation from the normative stage and then considers the correct and complete supervision over its implementation.Also, this supervision is done in two forms: God's direct supervision with different tools as the ruler of human actions and the necessity of human supervision over each other's actions. Extracting the teachings of the Qur'an in this regard can provide the basis for the development of the theory of perversion control from an Islamic perspective and be an effective help to officials of the Islamic system to control the perverted actions of members of society and deal with social anomalies.تحقیق پیش رو درصدد است تا گزارههای اسلامی را در قالب مفاهیم جامعه شناسی عرضه کند و به یک جمعبندی نهایی در قالب دیدگاهی منتسب به آموزههای قرآن درباره کنترل کجروی برسد، سوال اصلی این است که " دیدگاه جامعه شناختی قابل انتساب به آموزه های قرآن درباره کنترل کجروی چیست "این پژوهش با روش اسنادی با مراجعه به آیات قرآن و تحلیل آیات مرتبط، انجام گرفته است. شش رویکرد اصلی جامعه شناختی در زمینه کنترل کجروی جمع آوری شده و هم چنین نظریات اندیشمندان مورد نقد و تحلیل قرار داده شده است. همچنین بر اساس دیدگاه قرآن کریم راهکارهای کنترل کجروی را از مرحله هنجارگذاری آغاز میکند و سپس نظارت صحیح و کامل بر اجرای آن را مد نظر قرار داده است. طبق یافتههای تحقیق این نظارت به دو شکل نظارت مستقیم خداوند با ابزارهای مختلف به عنوان حاکم بر کنش های انسان و لزوم نظارت انسانها بر کنشهای یکدیگر انجام میگیرد.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_13611_eae31822b43be12b7734db1730c5f6ee.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122220220622Examining the Position of the "other" in the face of illness Coronaبررسی و تبیین جایگاه «دیگری» در مواجهه با بیماری کرونا891001361410.22034/nrr.2021.45585.1072FAمریمیارعلیدانشجوی دکتری، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران.مریمصمدیهاستادیار، گروه معارف اسلامی، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران.Journal Article20210420با توجه به ماهیت انسان، ارتباط با «دیگری» برای وی اجتناب ناپذیر است و نمیتوان از وجود «دیگری» و ارتباط با او چشم پوشی کرد. مسأله کرونا از دو جهت یعنی اثبات وجود «دیگری» و تأیید دیگرگروی میتواند مورد توجه قرار گیرد. از یک سو بیماری کرونا، وجود «دیگری» را اثبات میکند؛ چراکه «دیگری»، از آن جهت که میتواند سبب آسیب یا منفعت برای انسان باشد امری واقعی است و نمیتوان وجود آن را انکار کرد. از سوی دیگر بدون وجود «دیگری»، اخلاق معنای واقعی خود را از دست میدهد؛ چرا که مفاهیم اخلاقی از جمله مفاهیمی هستند که در رابطهی انسان با «دیگری» معنا و واقعیت پیدا میکنند. لازم به ذکر است که در بعد اخلاقی زمانی که از «دیگری» صحبت میشود ممکن است درک «دیگری» و توجه به او فراروی ما قرار گیرد و یا اینکه ممکن است نقطه مقابل آن یعنی خودخواهی، خودگروی و حتی گریز از «دیگری» مطرح شود. آنچه در مسأله کرونا آشکار میشود در اولویت اول اثبات وجود «دیگری» و در وهلهی بعد؛ درک «دیگری»، توجه به «دیگری» و در نهایت عشق به «دیگری» است.با توجه به ماهیت انسان، ارتباط با «دیگری» برای وی اجتناب ناپذیر است و نمیتوان از وجود «دیگری» و ارتباط با او چشم پوشی کرد. مسأله کرونا از دو جهت یعنی اثبات وجود «دیگری» و تأیید دیگرگروی میتواند مورد توجه قرار گیرد. از یک سو بیماری کرونا، وجود «دیگری» را اثبات میکند؛ چراکه «دیگری»، از آن جهت که میتواند سبب آسیب یا منفعت برای انسان باشد امری واقعی است و نمیتوان وجود آن را انکار کرد. از سوی دیگر بدون وجود «دیگری»، اخلاق معنای واقعی خود را از دست میدهد؛ چرا که مفاهیم اخلاقی از جمله مفاهیمی هستند که در رابطهی انسان با «دیگری» معنا و واقعیت پیدا میکنند. لازم به ذکر است که در بعد اخلاقی زمانی که از «دیگری» صحبت میشود ممکن است درک «دیگری» و توجه به او فراروی ما قرار گیرد و یا اینکه ممکن است نقطه مقابل آن یعنی خودخواهی، خودگروی و حتی گریز از «دیگری» مطرح شود. آنچه در مسأله کرونا آشکار میشود در اولویت اول اثبات وجود «دیگری» و در وهلهی بعد؛ درک «دیگری»، توجه به «دیگری» و در نهایت عشق به «دیگری» است.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_13614_9beac9f8b03af47ed6080812cb696993.pdf