معاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122320220923Epistemological analysis of "Presupposition" and "consciousness" in the process of Gadamer's Hermeneutics and Cognitive Psychologyبررسی معرفتشناختی «پیشفرض» و «هشیاری» در فرایند فهم/شناخت، در قلمرو هرمنوتیک گادامری و روانشناسی شناختی1141360510.22034/nrr.2021.39307.1010FAحسنپناهی آزاداستادیار، گروه مبانی نظری اسلام، دانشگاه معارف اسلامی، قم، ایران.Journal Article20220801hermeneutics<br />گادامر، مدعی است فهم متن، مشروط به گفتگوی مخاطب/مفسر با متن و اتحاد افقهای معنایی متن و ذهن پرسشگر و متوقع مخاطب/مفسر است. اما به علت تغییر مستمر افق ذهنی مخاطب/مفسر دراثر تاریخمندی و نیز در محاصره پیشفرضها بودن او، فهم صحیح و قطعی ناممکن و بدفهمی امری عادی است و اساسا هیچ آگاهی قطعی و همیشه صادقی وجود ندارد. مبنای این ادعای گادامر، کنترلناپذیری پیشفرضها یا همان فرایندهای ذهنی مخاطب/مفسراست. این درحالی است که روانشناسی شناختی، که بیشترین مساحت مشترک را با معرفتشناسی و هرمنوتیک دارد، در توجه به فرایند شناخت واقعیتها، ازجمله متن، در عین قبول وجود چالشهایی بر سر راه ادراک/فهم/شناخت، عوامل و راههای کنترل آنها را معرفی و امکان «گزینشی بودن توجه» در قلمرو هشیاری را مطرح میکند. این درحالی است که روانشناسی شناختی، که بیشترین مساحت مشترک را با معرفتشناسی و هرمنوتیک دارد، در توجه به فرایند شناخت واقعیتها، ازجمله متن، در عین قبول وجود چالشهایی بر سر راه ادراک/فهم/شناخت، عوامل و راههای کنترل آنها را معرفی و امکان «گزینشی بودن توجه» در قلمرو هشیاری را مطرح میکند.گادامر، مدعی است فهم متن، مشروط به گفتگوی مخاطب/مفسر با متن و اتحاد افقهای معنایی متن و ذهن پرسشگر و متوقع مخاطب/مفسر است. اما به علت تغییر مستمر افق ذهنی مخاطب/مفسر دراثر تاریخمندی و نیز در محاصره پیشفرضها بودن او، فهم صحیح و قطعی ناممکن و بدفهمی امری عادی است و اساسا هیچ آگاهی قطعی و همیشه صادقی وجود ندارد. مبنای این ادعای گادامر، کنترلناپذیری پیشفرضها یا همان فرایندهای ذهنی مخاطب/مفسراست. این درحالی است که روانشناسی شناختی، که بیشترین مساحت مشترک را با معرفتشناسی و هرمنوتیک دارد، در توجه به فرایند شناخت واقعیتها، ازجمله متن، در عین قبول وجود چالشهایی بر سر راه ادراک/فهم/شناخت، عوامل و راههای کنترل آنها را معرفی و امکان «گزینشی بودن توجه» در قلمرو هشیاری را مطرح میکند. این درحالی است که روانشناسی شناختی، که بیشترین مساحت مشترک را با معرفتشناسی و هرمنوتیک دارد، در توجه به فرایند شناخت واقعیتها، ازجمله متن، در عین قبول وجود چالشهایی بر سر راه ادراک/فهم/شناخت، عوامل و راههای کنترل آنها را معرفی و امکان «گزینشی بودن توجه» در قلمرو هشیاری را مطرح میکند.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_13605_4519e6ca6bb1c60c1afe43f22eef2a8f.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122320220923The Connection Between eExistence and Cognition from the Perspective of Sadra's Wisdom and Husserl's Phenomenologyپیوند هستی و شناخت از منظر حکمت صدرایی و پدیدارشناسی هوسرل15331356410.22034/nrr.2021.47087.1092FAعلیحقیدانشیار، گروه فلسفه، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.قربانعلیکریم زاده قراملکیدانشیار، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و علوم اسلامی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.میکائیلجمال پوراستادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.سید محمد امینمدایناستادیار، مرکز توسعه پژوهش های بین رشته ای معارف اسلامی و علوم سلامت، دانشگاه علوم پزشکی تبریزhttps://orcid.org/00Journal Article20220611The subjects of philosophy can be divided into two main branches of issues: the inner reality of man and the external world. Each of the philosophers has selected one of these two types according to their personal preference. Although the relationship between existence and human cognition is one of the main issues in philosophical knowledge, few philosophers have been able to provide solutions to explain this problem. Mulla Sadra is known as the philosopher who considers existence to be original, and Edmund Husserl is known as the philosopher who based phenomenology on consciousness. Despite these differences, both philosophers, based on the role of the human field, have taken common steps to bring the two spheres closer together. The present article seeks to show the similarities between Sadr al-Muta'alleen and Husserl in terms of the connection between existence and cognition. This research tries to determine the role of the human field in the connection to existential levels and perceptual stages in the two combinations of transcendent wisdom and phenomenology. After defining and explaining the transcendent soul and transcendental ego with the method of comparison and adaptation, the role of the human field in explaining the issue has been addressed. The results obtained from the study of the ideas of these two philosophers clarifies that the human realm is not the home in which existence and cognition are compelled by necessity, but it acquires a perceptual level commensurate with the course of existence. The man has introduced cognition in himself and in this regard, he has achieved certain knowledge.موضوعات فلسفه به دو شاخه عمده مسائل مربوط به واقعیت درونی انسان و عالم خارج قابل انقساماند. هر یک از فلاسفه بنابر اولویّت شخصی خود یکی از دو قسم مزبور را برگزیدهاند، اگرچه رابطه هستی و شناخت انسانی جزء یکی از مسائل اصلی دانش فلسفه محسوب می گردد لیکن کمتر فیلسوف توانایی قادر به ارائه راه حل برای تبیین مسئله مذکور شده است. صدرالمتألّهین ملاصدرا به عنوان فیلسوفی که وجود را اصیل میداند و ادموند هوسرل به عنوان فیلسوفی که پدیدارشناسی را بر اساس آگاهی بنا کرده است، اشتهار یافتهاند. با وجود تفاوتها، هر دو فیلسوف، بر اساس نقش ساحت انسانی در جهت تقرّب دو سپهر مذکور گامهای مشترکی برداشتهاند. نوشتار حاضر در صدد نشان دادن وجوه شباهت صدرالمتألّین و هوسرل در راستای پیوند هستی و شناخت است. در این پژوهش سعی بر این است که نقش ساحت انسانی در پیوند مراتب وجودی و مراحل ادراکی در دو مشرب حکمت متعالیه و پدیدارشناسی مشخص شود. از این رو بعد از تعریف و تبیین نفس ناطقه و اگوی استعلایی<sup>[1]</sup> با روش مقایسه و تطبیق، به نقش ساحت انسانی در تبیین این مهم پرداخت شده است. نتایج به دست آمده از بررسی اندیشههای دو فیلسوف یاد شده عبارت است از این که ساحت انسانی منزلی نیست که هستی و شناخت از روی ناچاری در آن گرد آمده باشد، بلکه ساحت انسانی خود با سیر مراحل وجودی مراتب ادراکی متناسب را کسب و هستی و شناخت را در خود حاضر کرده است و در این راستا به علم یقینی دست یافته است.<br /><br /><br /><br /><br /> <br />[1]<sup>. Transcendental Ego.</sup>https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_13564_762e3dd724611683ebbc95f20ee52b94.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122320220923Method hermeneutics approach to Narrated Attributes From the verbal sharing of the Ash'arites and Virtual Mu'tazilites To the soul of the meaning of the Imamsبررسی صفات خبری با رویکرد هرمونتیکِ روشی35521356510.22034/nrr.2021.46890.1090FAحسینخالقی پوردانشجوی دکتری، گروه کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران.احمدعابدی ارانیدانشیار، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران.علیاله بداشتیدانشیار، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران.Journal Article20210708Narrated Attributes are among the similarities of the Qur'an that are attributed to God only by quoting verses and hadiths and are not obtained through reason; Attributes such as face, hands, sitting of the Lord on the throne, etc., which cause the illusion of simile and physicality. There are four main views on the similarities of the Qur'an: the view of the apparent, the theory of verbal sharing, the theory of truth and virtual, and the theory of the spirit of meaning. In this article, an attempt has been made to use an analytical-critical approach, using hermeneutic principles, to arrive at a correct way of understanding religious texts in Islamic studies, and then to use this method to critique the views of attributes from the perspective of Ash'arite, Mu'tazilite and Imami theologians and the accuracy of each based on the hermeneutics of Islamic studies should be examined. As a result, it is stated that the understanding of the verses of attributes that have no conflict with the principles of religion and is in accordance with the hermeneutic principles of a method in Islamic studies and is far from any permissible, is related to the Imami method.صفات خبری جزء متشابهات قرآن و از جمله صفاتی هستند که تنها با استناد به نقل آیات و روایات، به پروردگار متعال نسبت داده شده و از طریق تعقل حاصل نمیشود؛ صفاتی مانند وجه، ید، استوای پروردگار بر عرش و غیره. که موهم تشبیه و تجسیم است. درباره متشابهات قرآن چهار دیدگاه اصلی وجود دارد: دیدگاه اهل ظاهر، نظریه اشتراک لفظی، نظریه حقیقت و مجاز و نظریه روح معنا. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تحلیلی- انتقادی، با بهرهگیری از اصول هرمنوتیک، در ابتدا به روشی صحیح درخصوص فهم متون دینی در مطالعات اسلامی رسیده و سپس با استفاده از این روش، به نقد و بررسی دیدگاههای صفات خبری از منظر متکلمان اشاعره، معتزله و امامیه پرداخته و صحت هرکدام مورد مداقه قرار گیرد. در نتیجه بیان میشود که هرمنوتیک روشی به عنوان نوعی روش تفسیر، با مسلم انگاشتن امکان فهم عینی، ثابت و فراتاریخی متن و امکان دستیابی به مراد مولف، برای تفسیر مطالعات اسلامی مفید میباشد و براساس آن، دقیقترین و معقولترین فهم از آیات صفات خبری که هیچ تعارضی با اصول دین ندارد و به دور از هرگونه مجاز می-باشد، مربوط به روش امامیه است که همان نظریه وضع الفاظ براى ارواح معانى میباشد.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_13565_9dbf347ccb46a07a10045bea00f844ba.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122320220923Explaining Daniel Golman's Theory of Emotional Intelligence Based on the Views of Allameh Tabatabaiتبیین نظریه ی هوش هیجانی دانیل گلمن بر اساس آراء علامه طباطبایی(ره)53671292710.22034/nrr.2022.12927FAفرحرامیندانشیار، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، قم، ایران.زهراپورسیدآقاییاستادیار، گروه حقوق روانشناسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.فائزهحقیدانشجوی دکتری، گروه الهیات، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران.Journal Article20220805Emotional intelligence is a fundamental element of human behavior that operates separately from cognitive intelligence. This intelligence, by balancing emotions and intellect, can maximize human success. Allameh Tabatabai believes that practical intellect can benefit human beings by modifying emotions.<br />Thus, emotional intelligence can be defined in the realm of practical reason. The purpose of this study is to explain the theory of emotional intelligence of Golman through Allameh's view on self-knowledge and practical intellect through analytical-descriptive method.<br />Findings show that the human soul is the main evidence of emotion and emotion is one of the qualities of the soul that is created by the forces of lust and anger. Just as emotional intelligence regulates emotions, so does practical intellect regulate lust and anger, and just as this intelligence is based on self-awareness; Allameh Tabatabai's theory-self-knowledge also relies on self-awareness.<br />Keywords: Emotional Intelligence, Emotion, Self-Knowledge, Practical Reason, Daniel Golman, Allameh Tabatabaiهوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا از هوش شناختی عمل می کند. این هوش، با تعادل برقرار کردن بین احساسات و عقل، می تواند انسان را به حداکثر کامیابی برساند. علامه طباطبایی معتقد است که عقل عملی می تواند با تعدیل احساسات، برای انسان جلب منفعت نماید. بنابراین، می توان هوش هیجانی را در قلمرو عقل عملی تعریف نمود. هدف از این پژوهش آن است که با روش تحلیلی- توصیفی، نظریه ی هوش هیجانی گلمن را از طریق دیدگاه علامه در باب معرفت نفس و عقل عملی، تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که نفس انسان مدرک اصلی هیجان است و هیجان از جمله کیفیات نفسانی است که توسط قوای شهویه و غضبیه ایجاد می شود. هم چنان که هوش هیجانی تعدیل هیجانات را بر عهده دارد ، عقل عملی نیز قوای شهویه و غضبیه را تعدیل می کند و همان طور که این هوش بر خودآگاهی مبتنی است؛ نظریه معرفت نفس علامه طباطبایی نیز بر خودآگاهی متکی است.<br />کلید واژگان: هوش هیجانی، هیجان، معرفت نفس، عقل عملی، دانیل گلمن، علامه طباطباییhttps://nrr.tabrizu.ac.ir/article_12927_c2dfe4bfa038441c9c8fe6c1eca687b4.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122320220923Investigating the Challenge between the Two Religious Obligations of "Maintaining kinship" and "leaving the place of sin" With an applied ethical approachبررسی چالش میان دو واجب دینی «حفظ صله رحم» و «ترک مجلس گناه» با رویکرد اخلاق کاربردی69861292310.22034/nrr.2022.12923FAسمیه الساداتموسویدانشجوی دکتری، دانشگاه معارف اسلامی، قم، ایران.0000-0003-1621-7282محمد جوادفلاحدانشیار ، دانشگاه معارف اسلامی، قم، ایران.Journal Article20220812The increasing prevalence of sin in partys is one of the major social problems in Muslim societies today. This problem is especially true for religious people when they encounter sin at the family party. Because kinship is so high in Iranian-Islamic culture, leaving the party is not easily possible and sometimes even leads to cut off relations. On the other hand, staying in the place of sin also has unfortunate consequences. In such a situation, the religious person as a moral agent faces a great challenge between maintaining kinship and leaving the place of sin. The present study seeks to provide a solution to get out of this moral challenge by analytical method. The results show that although both sides of the challenge have strong scientific and religious arguments, they are inefficient because they do not consider all aspects and general judgments. The proposed solution is to analyze the situation and detail the rule.رواج روزافزون گناه در مهمانیها، امروزه یکی از مشکلات مهم اجتماعی در جوامع مسلمان است. این مشکل برای افراد متدین زمانی بیشتر رخ مینماید که با وقوع گناه در مجالس اقوام مواجه میشوند. از آنجا که پیوند خویشاوندی در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی جایگاه بسیار بالایی دارد ترک مجلس، به راحتی امکانپذیر نیست و حتی گاهی منجر به قطع روابط خانوادگی میشود. از طرفی، ماندن در مجلس گناه نیز عواقب ناگواری دارد. در چنین موقعیتی فرد متدین بهعنوان یک فاعل اخلاقی با چالش بزرگی بین حفظ صله رحم و ترک مجلس گناه مواجه است. پژوهش حاضر در صدد است با روش تحلیلی، راه حلی جهت برونرفت از این چالش اخلاقی ارائه دهد. نتایج نشان میدهد هرچند هر یک از دو طرف چالش، ادله دینی و علمی محکمی دارند؛ اما به دلیل درنظر نگرفتن همه جوانب، و صدور حکم کلی، ناکارآمد هستند. راه حل پیشنهادی، تحلیل وضعیت و تفصیل حکم است.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_12923_272a02f723384c8b6649dad950a50574.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزدین پژوهی و کارآمدی2716-98122320220923Investigating the Guarantee of Ethics in the View of Kant and Martyr Motahhariبررسی ضمانت اجرای اخلاق در دیدگاه کانت و شهید مطهری871041292110.22034/nrr.2022.12921FAسیده زهراموسویدانشجوی دکتری، گروه مدرسی معارف اسلامی، دانشگاه معارف اسلامی، قم، ایران.محمدسربخشیاستادیار، گروه فلسفه، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، ایران.Journal Article20220802Guarantee of performance is one of the important issues raised in the philosophy of ethics; Because unless there is a guarantee for the implementation of ethics, the issuance of moral judgments and requirements will be useless. Therefore, moral schools seek to explain the guarantee of morality in their theories. The present study has investigated the performance guarantee from the perspective of Kant and Shahid Motahhari with a descriptive-analytical approach. What has been gained from the examination of views shows that, according to Kant, practical reason guarantees the implementation of morality; There are drawbacks to this view, so it can not be accepted. Martyr Motahhari, relying on self-knowledge which is based on theology, considers the understanding of self-esteem and dignity as the motivation for the implementation of morality.Studies show that this view is also not comprehensive and can not be a motivation for everyone to do a moral act. It is noteworthy that belief in God is the most important motivation for the implementation of morality, and Islam, according to the different intellectual and spiritual levels of the people, provides a wide range of motivations for people to turn to moral actions based on belief in God and His oneness hasضمانت اجرا از مسائل مهم مطرح شده در فلسفه اخلاق است؛ زیرا تا ضمانتی برای اجرای اخلاقیات وجود نداشته باشد صدور احکام و الزامات اخلاقی بیفایده خواهد بود. از این رو مکاتب اخلاقی به دنبال تبیین ضمانت اخلاق در نظریههای خود هستند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به بررسی ضمانت اجرا از دیدگاه کانت و شهید مطهری پرداخته است. آنچه از بررسی دیدگاها به دست آمد نشان میدهد که به اعتقاد کانت، عقل عملی ضامن اجرای اخلاق است؛ که اشکالاتی به این دیدگاه وارد شده است، از این رو نمیتواند قابل قبول باشد. شهید مطهری با تکیه بر خودشناسی که بر خداشناسی استوار است، درک عزت و کرامت نفس را انگیزه اجرای اخلاق میداند. بررسیها نشان میدهد که این نگاه نیز از جامعیت برخوردار نیست و نمیتواند برای همه، انگیزه انجامِ فعل اخلاقی باشد. نکته قابل توجه آن است که اعتقاد به خدا مهمترین انگیزه برای اجرای اخلاق است و اسلام با توجه به مراتب فکری و روحی متفاوت مردم، طیف وسیعی از انگیزهها را با محوریت اعتقاد به خدا و یگانگی او، برای روی آوردن به افعال اخلاقی برای همه فراهم کرده است.https://nrr.tabrizu.ac.ir/article_12921_0ce7009bfb50892335a95353ee8e0e46.pdf